ی شر رو پشت سر گذاشتیم...همون حال خوب خوبو دارم باهاش

بیشتر از قبل عزیزامو دوست میداریم مخصوصا فندق که باهاش خوب وقت گذروندمااا

قراره ی مهمونی خفن بگیریم در کنار همه ی دوستان.....در تدارک کاراش هیجان و استرس و شادیو با هم تجربه می کنیم


فندق دیگه بزرگ شده حسابی....درخواست اسکوتر داره ازمحرف زدنش هم عالیه از کلمه به نظرم....خواسته باشین هم زیاد استفاده می کنه

به قول فندقمون که دیگه بزرگ شده!نمدونستم اینجوری میشه

اومده بودن پیشمون .حس ناب بزرگ شدن این خواهرزاده رو با هیچ شادی عوض نمی کنم...حس میکنم خاص دوست دارم این موجودوووو

خیلی خوبببببببببببببببهههههههههههههههههههههه خیعععععلی

دیکشنری جناب فندق:

اله==خاله

نمدونستم=نمی دونستم

یغچال=یخچال

پرادو=پراید

ابالی=البالو

هندانه=هندونه 

سرد=گرم

وضعیت اندر نابسامانی

خوبم ولی ی استرس هست که باهامهه.ناراحتم از نگرانی و ناراحتی مو،میدونم که داره اذیت میشه.ولی من سعی در انرژی دادن بیشتر دارم ولی ی جورایی خسته شدم.وروجک هم نگم که چه دلبری شده!!!جناب فندق دیگه تکرار میکنه حرفامونووو.به جایزه میگه جهیزیهمنو صدا میزنه شعر میخونه که صداشو میشنوم وسطش نفس کم میارم از ذوقممم.وجودش  به همه سختیااا می ارزهههه

مطمینم درست میشهههه

داره می گذره...خوب  و بد...فشار بالا...استرس بالا ولی بجاش ی عدد فندق داریم حرف میزنه میگه ابالو میگه مم. میگه خابایا به جای خله،میگم نفس من کیه میگهه من من .......................................واقعا ی وروجک حریف همه ی سختی ها و استرس هاست

این روزا

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خوبه که اگه نمی تونن کمک کنن بار نیارن بیشتر.خوبه که گاهی به اینم فکر شه ادما رو به نقطه شکستن برسونی یعنی ممکنه ی لحظه بشکنه اون موقع هیچی مثل قبل نمیشه هیچی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یعنی باورم نمیشه این موجود که 10 ماهه بینمون هست قد کلی ادم انرژی میده بهم .....ووووووووووووووووووووووووووووووووووووووی اخه دستمو میبرم جلو دوربین میگم بزن قدش محکم میزنه به گوشی

یکم داره سخت پیش میره....یعنی بیش تر ترس داریم که بدتر شه ولی کلا چندینتا اتفاق غیر منتظره هم افتاد ولی بازم خدا رو شکر که هم چنان حس خوشبختیم بالاست 


  

یکم صبورری میخواد که من از پسش بر میام .حسای خوبم این روزا زیادن...مثلا این فندق خان خودش هوارتاااااااااااااااااااااااااااااااا حس خوب واسه من داره فندق خان پشت تلفن بهم میگه بای بای

داریم ی حرکت جدید میزنیم...این یکی از کارایی هست که من همیشه میخواستم انجام شه و حتی طبق برنامه ریزی خودمم چندسالی هم عقب افتاده

در حال حاضر برای مای فعلی این کار بزرگه......به امید روزی که این حرکت واسمون خاطره شه و بزرگیش کوپیک باشه...خیلی خیلی کوچیک

خوشحالم توی زندگیم عشقووووو مش دارم****به قول یارو سمج***

همه چیخیلی خوب...خیلی عالی....پرتغال دادن.....

پیش به سوی شروع جدید


همیشه همه پی طبق رویاهات پیش نمیره ولی ی چیزایی بالاتر رخ میده....مرسی که همراهمی

چرند و پرند

ای کسانی که ایمان می اوردید بدانید و تگاه باشید عادت کردن به محیط جدی کار بسیار بسیار سختی است

چرا خجالتی شدم ایا؟ایا این همه اثره هم نشینم است؟ چرا بی ذوق شده ام؟

چرا اینقدر خستتتتتیم؟ایا به نژاد خود برگشته ام؟به اصالتم؟

نمیدونم

اینه یعنی؟

عوض شده یا عوضی شده؟